کد مطلب:148727 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:259

حبیب ابن مظاهر اسدی
حاكم عراقین درصدد برآمد كه یكی دیگر از سرشناسان كوفه را كه از طرفداران حسین (ع) بود خریداری نماید ولی از عهده برنیامد. آن مرد به اسم (حبیب بن مظاهر اسدی) خواده می شد و در تاریخی كه وقایع مربوط به حسین (ع)


به وقوع پیوست یعنی در سال های شصتم و شصت و یكم هجری هفتاد یا هفتاد و پنج سال از عمرش می گذشت. او قبل از این كه حسین (ع) وارد بین النهرین شود در كوفه بود واز تاریخ دقیق الحاق وی به حسین (ع) اطلاع نداریم. به نظر می رسد كه قبل از این كه حسین (ع) وارد منطقه كربلا گردد حبیب بن مظاهر اسدی به وی ملحق گردید.

به ظاهر حاكم عراقین وقتی دید كه نمی تواند حبیب بن مظاهر اسدی را مانند (شیث بن ربعی) خریداری نماید به او سخت گرفت و آن مرد سالخورده كه خود را در خطر دید، از كوفه گریخت و خویش را به حسین (ع) رسانید. روایتی وجود دارد كه حبیب بن مظاهر آخرین كسی است كه در شب دهم محرم سال شصت و یكم هجری به حسین پیوست و بعد از او، در آن شب، كسی از خارج، وارد كاروان حسین (ع) نگردید تا این كه به وی ملحق شود. به موجب یك روایت دیگر حبیب بن مظاهر در بامداد روز دهم محرم و پیش از آن كه جنگ آغاز گردد به حسین پیوست. پیوستن آن مرد هفتاد یا هفتاد پنج ساله به حسین (ع) مثل پیوستن حر بن ریاحی فی نفسه و قطع نظر از هر نوع نظریه مربوط به (ایده ئولوژی) قابل توجه و در خور تحسین است. آن پیرمرد می دانست كه اگر به حسین (ع) بپیوندد كوچكترین بهره نخواهد برد و ممكن است كه بازماندگانش هم دچار نتایج وابستگی او به حسین (ع) شوند. اما از گرفتن طلای حاكم عراقین خودداری كرد و خود را به حسین (ع) رسانید. گفتیم كه سالخوردگان محافظه كارتر و راحتی طلب تر از جوانان می شوند و یك پیرمرد هفتاد یا هفتاد و پنج ساله به حكم سالخوردگی متمایل به استراحت می گردد و میل دارد كه بقیه ایام عمر را به راحتی بگذارند و خود را از هر ماجرا و غوغائی كه راحتی او را مختل نماید دور نگاه دارد ما در زندگی عادی می بینیم كه حتی افرادی كه در سن پنجاه سالگی هستند راحتی طلب می شوند و خود را از هر ماجرا و غوغا دور نگاه می دارند به خصوص اگر با بضاعت باشند و حبیب بن مظاهر اسدی با بضاعت بود و در سن هفتاد یا هفتاد و پنج سالگی، به قاعده، احتیاج به استراحت داشت و اگر می خواست می توانست با پایان عمر، به راحتی زندگی كند و كافی بود كه طلای حاكم عراقین را بپذیرد یا این كه از طرفداری حسین (ع) به طور علنی منصرف شود و بگوید كه بیعت خود را از او پس گرفته است و این كاری می باشد كه تقریبا تمام سكنه كوفه كه طرفدار حسین بودند و به توسط مسلم بن عقیل با وی بیعت كردند به انجام رسانیدند و گفتند ما بیعت خود را از حسین پس گرفتیم و حاكم عراقین مزاحم آنها نشد. اما آن پیرمرد حاضر نشد بیعت خود را با حسین (ع) انكار كند و از راحتی صرف نظر كرد و دارائی خود را رها نمود و هنگامی كه بر هر ذیشعور مسلم بود كه حسین (ع) شكست خواهد خورد به او پیوست. ما ناگزیریم كه بپذیریم حبیب بن مظاهر اسدی فقط از روی اخلاص، بدون هیچ چشمداشت مادی به حسین (ع) پیوست و چون مسن تر از حر ریاحی بود پیوستن وی به حسین (ع) قطع نظر از هر گونه ایده ئولوژی جالب توجه تر جلوه می كند و ما در فصول آینده خواهیم دید كه آن پیرمرد كه با جوانانی به سن نوه خود می جنگید در روز دهم محرم سال


شصت و یكم هجری چه كرد و چگونه ما بعد از سیزده قرن از رشادت آن پیرمرد حیرت می كنیم.